شنبه 90 اردیبهشت 10 :: 5:30 عصر :: نویسنده : ایرج گلشنی
q کونیگ (1976) در تکمیل نظریه دورکیم، بر رابطة فقر و رفتار انحرافی تمرکز نموده و اعتقاد دارد که فقر به تنهایی (بدون دخالت عوامل دیگر) بیشتر به عنوان یک عامل « ثبات بخشی » در جامعه تـــأثیر میگذارد (کما این که در جوامع سنتی این گونه است). اما اگر در مقابل فقر، « تصویر» یا « قول » آرزوهای بلند پروازانه ارائه شود، فقر غیر قابل تحمل میگردد و انسان میکوشد با همه ابزار ممکن (چه مجاز و مشروع و چه غیرمجاز و نامشروع) از وضعیت فقر بیرون آید، در نتیجه رفتارهای انحرافی رشد میکند. q بر حسب نظریه دورکیـم و کونیگ:وقتی در یک جامعه عدهای ثروتمند میشوند و این ثروت به انحای گوناگون برای قشر فقیر به نمایش گذاشته میشود؛ وضعیت آنومی اجتماعی پدید میآید که امنیت فردی و اجتماعی را تهدید کرده و گسترش و تداوم آن در جامعه، موجب نارضایتی عمومی میشود و لذا امنیت سیاسی را نیز به خطر میاندازد. q مرتون نظریه دورکهایم را گسترش می هد و آنرا به ابعاد مختلف تجزیه می نماید . او به بهم خوردن تناسب بین اهداف از یک طرف و وسایل مشروع برای دستیابی به این اهداف توجه می کند و معتقد است که در یک جامعه با ثبات ، بین اهداف و ارزشهای اجتماعی- فرهنگی و راه های پذیرفته شده از سوی عامه مردم برای دستیابی به آنها ، یک تعادل وجود دارد. وقتی این رابطه متعادل به هم خورد،نظم اجتماعی از بین می رود و آنومی به وجود می آید. مثلا اگر در یک جامعه ارزش های مادی و نیازهای روزافزون به انواع کالا ها گسترش یابد اما درآمد افراد برای دستیابی به این کالاهای با ارزش شده کافی نباشد زمینه اجتماعی برای بروز نارضایتی و ارتکاب انواع رفتارهای آنومیک و جرائم مانند احتکار، سرقت، تقلب، فریبکاری، فساد و رشوه خواری، روسپیگری فراهم شده و امنیت اجتماعی و اخلاقی جامعه تهدید میشود. q «به نظر دورکیم، مبنای نظم جامعه (امنیت اجتماعی) عامل اخلاقی است نه سیاسی یا اقتصادی… نظم، فراگردی غیر ارادی است که از درون جامعه خود به خود میجوشد… آنچه حافظ نظم است، عنصری اخلاقی است». او قویاً اظهار میدارد که جامعه شناسی، علم «واقعیات اخلاقی» است. در هر حال مرتن یکپارچگی و انسجام را حالتی در یک نظام اجتماعی یا جامعه تعریف می کند که میان این دو ساخت اساسی یعنی اهداف و وسایل نهادی شده تعادل برقرار باشد. اما از نظر مرتن یک جامعه یا نظام اجتماعی می تواند در حالت سوءیکپارچگی بسر برد. سوءیکپارچگی وضعیتی است که در آن تعادل ساختاری در تهدید قرار گرفته باشد. وضعیتی که در آن تأکید بر وسایل نهادی شده کمتر از تأکید بر اهداف نهادی شده باشد، در چنین وضعیتی چهار الگوی رفتار انحرافی را می توان در جامعه پیش بینی کرد. از نظر مرتن همه این شیوه ها غیرقانونی شناخته شده و شیوه های انطباق فردی نام می گیرند که جایگزین شیوه های انطباق جمعی شده یا به آن اضافه می شوند. این چهار شیوه انطباق فردی عبارتند از نوآوری (innovation ) مناسک گرایی (ritualism) انزواطلبی (ritreatment) و شورش (rebellion) ?- نوآوری: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد اهداف نهادی شده را تعقیب می کنند اما نه به اتکا هنجارها و مقررات و وسایل نهادی شده جامعه، بلکه با خلق و ابداع شیوه های غیرهنجاری و خلاف قانون و عرف اجتماعی. مثلاً در جامعه ما انواع شیوه های کسب و کار غیر قانونی مثل کوپن فروشی، ارزفروشی، مسافرکشی، بساط اندازی و نیز قاچاق کالا، احتکار و بسیاری دیگر از مشاغل در زمره شیوه های انطباق فردی از نوع نوآورانه یا بدعت گذارانه است(معیدفر، ????: ??). ?- مناسک گرایی: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به خاطر مأیوس شدن از اهداف نهادی شده آنها را فراموش کرده یا از آنها غفلت می ورزند و در مقابل با تأکید یک سویه بر وسایل نهادی شده مانع تحقق موفقیت سایر اقشار اجتماعی نیز می شوند. این افراد معمولاً در سازمانها و نهادهای اجرایی کار می کنند. ?- انزواطلبی: شیوه انطباق فردی است که در آن افراد به دلیل ناموفق بودن خود در دسترسی به اهداف اجتماعی سعی کرده اند که خود را از جامعه دور نگه دارند تا هم از اهداف و هم از وسایل نهادی شده غفلت پیدا کنند. این افراد احتمالاً بارها در صدد بوده اند که به شیوه های مختلف هنجاری و غیرهنجاری به سوی اهداف اجتماعی حرکت کنند، اما عدم توفیق مکرر آنها باعث شده تا سرخویش پیش گرفته و خود را از مسیر تبلیغ اهداف و وسایل نهادی شده دور کنند. کسانی که در مسیر اعتیاد به مواد مخدر قرار گرفته و با مصرف بی رویه مشروبات الکلی، تریاک، هروئین و اقسام مواد مخدر سعی دارند حواس و قوای دراکه خود را نسبت به بوق های تبلیغاتی جامعه از کار بیندازند و بدین وسیله آرامش خیال پیدا کنند. ?- شورش: شیوه انطباق فردی است که در آن ضمن آنکه افراد اهداف و وسایل نهادی شده جامعه را برای موفقیت های فردی و اجتماعی خود و دیگران کافی نمی دانند، درصدد برمی آیند تا در مقابل آن از طریق خشونت باری، قیام کنند. این افراد چیزهای جدید و تأیید نشده ای را جایگزین آنها می سازند. مثلاً طغیانگر ممکن است حرفه تجارت و سرمایه داری را به عنوان راه رسیدن به ثروت شخصی رد کند و در عوض هدف برابری اجتماعی و راه رسیدن به آن را از طریق انقلاب برگزینند (رابرتسون، ????:???). (نظریه مرتن درباره نوع شناسی انحرافات ، جدول یک)
موضوع مطلب : دلیل درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 60
بازدید دیروز: 87
کل بازدیدها: 213263
|
||||